آیا حضرت زهرا سلام الله از خلفا راضی شد؟
 
مسیرت مشخص امیرت مشخص نکن دل دل ای دل بزن دل به دریا

 آیا حضرت زهرا سلام الله از خلفا راضی شد؟در صحیح بخارى و مسلم و دیگر کتب معتبر آمده است که حضرت رسول اکرم ( ص ) فرمود : فاطمه پاره تن من است و هرکس او را بیازارد و غضبناک کند مرا آزرده است : « فاطمة بضعة منّی فمن أغضبها أغضبنی » صحیح البخارى، ج ۴ ص ۲۱۰٫ وفی روایة مسلم : « إنّما فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها ». صحیح مسلم : ۷ / ۱۴۱٫ روى الحاکم عن على – علیه السلام- : قال : « قال رسول اللّه -صلى اللّه علیه وآله وسلم- : لفاطمة : إنّ اللَّه یغضب لغضبک، ویرضى لرضاک ». ثمّ قال : هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه. المستدرک : ۳ / ۱۵۳٫

 مجمع الزوائد، ج ۹ ص ۲۰۳ ؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج ۱ ص ۱۰۸، ج ۲۲ ص ۴۰۱ ؛ تاریخ مدینة دمشق : ۳ / ۱۵۶ ؛ أسد الغابة، ج ۵ ص ۵۲۲ ؛ الإصابة، ج ۸ ص ۲۶۵ و۲۶۶ ؛ تهذیب التهذیب، ج ۱۲ ص ۳۹۲ ؛ صحیح البخارى، ج ۴ ص ۲۱۰ ؛ صحیح مسلم، ج ۷ ص ۱۴۱ ؛ المصنف لابن أبی شیبة الکوفی، ج ۷ ص ۵۲۶ ؛ السنن الکبرى للنسائی : ۵ / ۹۷، ح ۸۳۷۰ ؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج ۲۲ ص / ۴۰۴ ؛ الجامع الصغیر للسیوطی، ج ۲ ص ۲۰۸ ؛ تاریخ مدینة دمشق، ج ۳ ص ۱۵۶٫٫
و از طرفى در صحیح بخارى و مسلم نیز آمده است که فاطمه ( س ) از دست ابوبکر و عمر غضبناک شد و تا آخر عمر با آنان سخن نگفت ... صحیح البخارى، ج ۴ ص ۴۲ ؛ صحیح مسلم، ج ۵ ص ۱۵۴،

 نكته ي زيبا در اين حديث شريف وجود« ما» است كه موصول عام در زبان و ادبيات عربي بر غير عاقل دلالت دارد و چنانكه خوانندگان دانشمند اين مقال واقف هستند، گاهي در قرآن نيز «ما» موصوله بر عاقل و غير عاقل نيز دلالت دارد.يعني هر كس و هرچه موجب آزار و يا خشنودي حضرت زهرا(سلام الله عليها) گردند، موجب آزار و يارضاي حضرت رسول(صلوات الله عليه)نيز خواهد بود و رضایت و خشم رسول خدا رضایت و خشم خداوند است و ابوبکر و عمر حضرت زهرا (س) به شدت غضبناک کرده اند و حضرت زهرا (س) تا آخر عمر از آنان غضبناک بود و از آنان راضی نشد

 و در صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن آمده:

فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّيَتْ.

فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وى روى گردان شد و اين ناراحتى ادامه داشت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3،‌ ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، حديث 3998 مى‌گويد:

فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبي بَكْرٍ في ذلك فَهَجَرَتْهُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى تُوُفِّيَتْ

فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وى سخن نگفت تا ازدنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

در كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبى (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ حديث 6346 مى‌نويسد:

فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ فلم تُكَلِّمْهُ حتى مَاتَتْ.

پس فاطمه از ابوبكر كناره گيرى كرد وبا وى سخن نگفت تا از دنيا رفت.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبي (ص) لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

و در روايت ابن قتيبه آمده است كه هنگامى كه آن دو براى عيادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله عليها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به اميرمؤمنان علي عليه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت كرد،‌ در پاسخ اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:

البيت بيتك.

يعنى علي جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر كسى را كه دوست دارى اجازه ورود بدهي. امير مؤمنان عليه السلام براى اتمام حجت و اين كه آن دو بعداً بهانه نياورند كه ما مى‌خواستيم از فاطمه رضايت بگيريم ؛ ولى علي نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد .

هنگامى كه آن‌ دو عذرخواهى كردند، صديقه طاهره نپذيرفت؛ بلكه از آن‌ها اين چنين اعتراف گرفت:

نشدتكما الله ألم تسمعا رسول الله يقول «رضا فاطمة من رضاي وسخط فاطمة من سخطي فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبني ومن أ رضى فاطمة فقد أرضاني ومن أسخط فاطمة فقد أسخطني »

شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آيا شما دو نفر از رسول خدا نشنيديد كه فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام كند مرا دوست داشته و احترام كرده است و هر كس فاطمه را خوشنود نمايد مرا خوشنود كرده است و هر كس فاطمه را ناراحت كند مرا ناراحت كرده است؟.

هر دو نفرشان اعتراف كردند: آرى ما از رسول خدا اينگونه شنيده ايم.

نعم سمعناه من رسول الله صلى الله عليه وسلم.

سپس صديقه طاهره فرمود:

فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني ولئن لقيت النبي لأشكونكما إليه.

پس من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گيرم كه شما دو نفر مرا اذيت و ناراحت كرده‌ايد و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شكايت خواهم كرد.

به اين نيز بسنده نكرده و فرمود:

والله لأدعون الله عليك في كل صلاة أصليها.

به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرين خواهم كرد.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1،‌ ص 17، باب كيف كانت بيعة علي رضي الله عنه، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م.

محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد:

وَعَاشَتْ بَعْدَ النبي صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا ولم يُؤْذِنْ بها أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عليها

فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنيا رفت همسرش علي شبانه او را دفن كرد و به ابوبكر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي، باب غزوة خيبر، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.

ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مى‌نويسد:

وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا

فاطمه از ابوبكر ميراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبكر سرپيچى كرد سوگند ياد كرد كه ديگر با وى سخن نگويد و وصيت كرد شبانه او را دفن كنند تا ابوبكر در تشييعش شركت نكند.

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1،‌ ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393، 1972.

و عبد الرزاق صنعانى استاده صاحب کتاب صحیح بخاری و از بزرگان بی همتای اهل سنت مى‌نويسد:

عن بن جريج وعمرو بن دينار أن حسن بن محمد أخبره أن فاطمة بنت النبي صلى الله عليه وسلم دفنت بالليل قال فر بها علي من أبي بكر أن يصلي عليها كان بينهما شيء

از حسن بن محمد نقل است كه گفت: فاطمه دختر پيامبر شب دفن شد تا ابوبكر بر پيكرش نماز نخواند؛ زيرا كدورتى بين آن دو وجود داشت.

و در ادامه نيز مى‌گويد:

عن بن عيينة عن عمرو بن دينار عن حسن بن محمد مثله الا أنه قال اوصته بذلك.

از حسن بن محمد نيز همانند روايت پيشين نقل شده است؛ الا اين كه در اين روايت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصيت كرد.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 3،‌ ص 521، ح 6554 و ح 6555، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ.

البته ممكن است كه كسى بگويد: ابوبكر بعدا پشيمان شد و توبه كرد، در پاسخ بايد گفت: توبه زماني مفيد و ارزشمند است كه همراه با ندامتى بر خواسته از عمق وجود آدمى باشد. و از طرفى گذشته را هم جبران نمايد به اين معنى كه شخص توبه كننده حقوق تضييع شده را؛ چه الهى باشد و چه مردمى تمام آن را جبران نمايد.

حال پرسش ما اين است كه آيا ابوبكر فدك را به صديقه طاهره بازگرداند تا توبه‌اش توبه نصوح باشد و در نزد خداوند پذيرفته شود؟

 

اين حديث که در کتب تمامي فرق اهل سنت موجود مي باشد و راهي و روزنه اي جهت انکار آن نمي باشد اگر به خرد انساني منصف و اهل تحقيق و علم رسد وبا کريمه ي 57 از سوره مبارکه احزاب 
« 
بسم الله الرحمن الرحيم إن الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الآخره و أعد لهم عذابا مهينا »صدق الله العظيم تطبيق دهد ودر ديگر سوي با بررسي کتب معتبر و مورد اجماع بزرگان علم تاريخ و رجال و حديث و.....آزار دهندگان جسمي و روحي و فکري وعقيدتي حضرت صديقه ي شهيده أم ابيها آن هم تنها با گذشت سه ماه از رحلت آخرين پيامبر الهي چگونه حکمي را براي آزار دهندگان صدیقه ی شهیده صادر مي کند. آيا لعن خداوند متعال با لعن بشر يکي است؟ 

 پیامبر اسلام به حضرت زهرا(سلام الله عليها)فرمودند:« إن الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك

اي فاطمه خداوند به خشم تو خشمگين و به خشنودي تو خشنود مي شود
حاكم نيشابوري و محدثين و رواه ذيل حديث فوق را صحيح الاسناد مي دانند.
مجمع الزوائد هيثمي ج9 ص 203//  ا لآحاد و المثاني ضحاك ج5 ص 363// المعجم الكبير طبراني ج1 
ص 108 و ج22 ص401// ذخائر العقبي ص39// اسد الغابۀ ابن كثير ج5 ص 526// الاصابة ابن حجر ج8
 
ص 265//  تهذيب التهذيب ابن حجر ج12 ص 392// خصائص سيوطي ج2 ص 265
 
کنز العمال متقي هندي ج12 ص111//  ميزان الاعتدال ذهبي ج2 ص492// 
تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر ج3 ص 156، ج6 ص 219، ج7 ص111 

پاسخ به شبهه ها.

شبهه اول:منظور پیامبر از این جمله این بوده است که تازمانی که من زنده هستم خشم حضرت فاطمه صدیقه ی طاهره س خشم خداست و بعد از شهادت رسول اکرم این سخن کاربردی ندارد...پاسخ.اولا در این روایات قیده اینکه تا زمان حیاتم این سخن کاربرد دارد از زبان پیامبر نقل نشده است.ثانیا مگر نه اینکه پیامبر درزمان حیاتشان فرمود قاتل عمار در آتش است؟همه میدانیم عمار بعد از شهادت پیامبر و به دست معاویه و سپاهیانش  شهید شدند آیا چون عمار درزمانی که پیامبر زنده نبودند به شهادت رسیدند دیگر سخن پیامبر مصداقه کشندگان عمار که شامل معاویه و دارو دسته اش هست نمیشود؟مگر شما اهل سنت نمیگویید پیامبر فرمود قاتلین عثمان جهنمی هستند؟آیا عثمان را در زمان حیات پیامبر کشتند؟آیا چون پیامبر در زمان قتل عثمان در قید حیات نبودند شما قاتلین عثمان را برطبق روایت جعلیه کتابتان جهنمی نمیدانید؟پس این شبهه از سادگی پاسخ گفتیم.(البته اگر اهل سنت روایتی با سند صحیح و بی اشکال آوردند که پیامبر درباره قاتلین عثمان این حرف را زدند با افتخار سنی میشویم هدف از بیان این موضوعات پاسخ به شبهه های آن هابود تا ثابت کنیم کلام پیامبر مربوط به تمام زمانهاست

شبهه ی دوم:خشم حضرت زهرا فقط در امور معنوی خشم خداست و نه در امور مادی و خشم ایشان از ابوبکر بر سر موضوع فدک به خاطر امور دنیوی و مادی بوده نه معنوی.

پاسخ:از اهل سنت میپرسیم یکی از مواردی که پیامبر به خاطر اون فرمود خشم حضرت فاطمه س خشم خداست چه زمانی بوده از دیدگاهه شما؟سنی ها جواب میدهند در ماجرای خواستگاریه حضرت علی از دختر ابوجهل  سبب شد حضرت زهرا ناراحت شوند و پیامبر به همین خاطر این جمله را فرمود که او پاره ی تن من است و هرکه اورا بیازارد مرا آزرده است.آیا خواستگاری از یک دختر امور مادی است یا معنوی؟؟؟؟؟قطعا جواب میدهید مادی پس برطبق نظرتان خشم حضرت زهرا س هم در امور مادی است و هم در امور معنوی آن هم بر اساس یک روایتی که هدف علمایتان همدست کردن حضرت علی ع با خلفاست تا بگویند اگر خلفا حضرت زهرا س را خشمگین کرده مولا علی هم اینکار را کرده است

شبهه ی سوم:حضرت زهرا برای این وصیت کرد ابوبکر و عمر بر پیکر ایشان نماز نخواننند زیرا آنها نامحرم بودند.

پاسخی:این سخن شما نه منشا قرآنی دارد نه روایی ...در زمان خاک سپاری صدیقه ی شهیده س به جز حضرت امیرالمومنین علی ع  دیگرانی ماننده ابوذر مقداد سلمان که با حضرت زهرا نامحرم بودند نیز حضور داشتند

شبهه[جاهارم:حضرت زهرا نمیخواست تا کسی اندام پیکرش را ببیند برای همین وصیت کرد شبانه دفن شود:

اولا بنا به روایات خودتان حضرت زهرا س وصیت کردند تا ایشان را درتابوتی قرار دهند پس وجود ایشان معلوم نمیشد ثانیا به فرض محال که اینگونه وصیت کردند تا شبانه دفن شوند تا نامحرم ایشان را نبیند پس چرا وصیت کردند قبر مخفی بماند؟چرا از میان تمام افراد تنها ابوذر و مقداد و سلمان  که نامحرم هم بودند در تشییع حضور داشتند و فرمودند ابوبکر و عمر آگاه نشوند؟آیا ابوذر و سلمان و مقداد نامحرم نبودند تا اندام پیکر را نبینند؟

شبهه پنجم:فدک متعلق به حضرت زهرا س نبوده زیرا ابوبکر گفته از پیامبر شنیدم انبیا از خود ارث باقی نمیگذارند و هرچه میماند صدقه است.

پاسخ: اولا فدک ارث نیست و پیامبر آن را در زمان حیات به دستور خدا برطبق آیه قرآن به ایشان اعطا کرد.به آیه 6 و 7 سوره ی حشر مراجعه کنید خداوند اموالی را به رسول خویش میبخشد و میفرماید این اموال برای خدا و رسول و

(اهل القری) و فقیران و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است.درقرآن ما القربی و اهل القری داریم که مقصود عترتی و اهل بیتی رسول اکرم هستند که برطبق قرآن این اموال باید به آنها نیز برطبق دستور خدا داده شود و بدستور خداوند فدک به حضرت صدیقه ی شهیده سلام الله علیها داده شد پس فدک را ما ارث نمیدانیم.اگر صدقه است چرا زنان پیامبر بعد از شهادت ایشان خانه هایشان را به عنوان صدقه به مردم ندادند؟حتما میگویید خانه های خودشان بوده اما سخت در اشتباهید زیرا خداوند در تمام قرآن از خانه های پیامبر با جمله ی خانه های پیامبر نام میبرد ماننده آیه ای که میفرماید بی اجازه به خانه های پیامبر وارد نشوید و نمیگوید به خانه ی زنان پیامبر.پس خانه ها برطبق روایت ابوبکرصدقه است و اگر حقیقت دارد چرا زنان پیامبر خانه هارو تخلیه نکردند و صدقه ندادند؟چرا خلفایتان کنار پیامبر دفن هستند؟حتما میگویید خانه ای که خلفا کنار پیامبر دفن شدن مهریه است؟اما خدا درقرآن میفرماید ای پیامبر زنانی را که مهریه ی آنان را پرداخت کردی برتو حلال کردم

 جواب شمارا به سادگی دادیم.این روایت  که خلیفه ی تان مبنی براینکه پیامبران از خود ارث نمیگذارند کاملا مخالف قرآن است.کجای قرآن آمده انبیا ارث نمیگذارند؟آیات فراوانی درقرآن درباره ارث گذاشتن و وصیت نوشتن است و این آیه شامل تمام مومنین است مخصوصا کسی که خود این قرآن را آورده بیش از همه باید به آن عمل کند تا الگوی همه باشد.در قرآن آیات فراوان داریم که انبیا ارث میگذارند ماننده:سلیمان از داوود ارث برد.این ارث چیست؟حتما میگویید علم است؟اشتباه میکنید زیرا خدا درآیه ی قبلی به آن دو علم اعطا کرده است.حتما میگویید نبوت رو ارث داده؟درکجای قرآن خداوند نبوت رو با واژه ی ارث به شخصی منتقل میکند؟آیا نبوت ارثی است؟پس این روایت خلیفه ی تان مخالف قرآن است و برای غصب فدک است زیرا تنها منبعی که ابوبکر میتوانست نیاز های مالی خود را برطرف کند فدک بود و غصب آن دشمنی اورا با حضرت فاطمه زهرا صدیقه ی شهیده س ثابت کرد و حضرت زهرا از این موضوع دوهدف داشتند اول تامین نیاز های مالی برای تربیت نیرو و دوم اینکه دشمنیه خلفارا با اهل بیت ثابت کنند که این کار را به بهترین شکل انجام دادند.و همچنن نباید فراموش کنیم برطبق روایات اهل سنت فدک ارثیه حضرت زهرا س نبود بلکه پیامبر درزمان حیات خویش به دستور خدا فدک را به حضرت صدیقه ی شهیده س بخشیدند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ

با سلام خدمت شما عزیزان..وبلاگ پیش رو وبلاگی شخصی است که با استفاده از منابع معتبر تلاش کرده تا شبهات وارده به شیعیان را به طور کاملا منطقی و دقیق پاسخ دهد...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها